دیشب یلدا بود
دیشب چه شب تاری
انگار که یلدا بود
هرلحظه نبردی که
بین منوغم ها بود
تو وانار به لب خنده داشتید
منوچشمام اما گریه هاداشتیم
از بی تو بودن خسته ام
هر ثانیه در جدال با زمانم
این شب لعنتی چرا عبور نمی کند؟
به حال اشکهای من
چرا دلش نمی سوزد؟
رحمی کن وبگذر که من
بی یار تنهامانده ام
نظرات شما عزیزان:
زودی بهم سر بزن دیفوووووونه